رادیو توان حال ده میلیون معلول را خوب میکند
رادیو توان حال ده میلیون معلول را خوب میکند ، بلندگوی اولین رادیو اینترنتی معلولان ایران در دستان توانمند ۴ معلول است که هر یک کوهی از دردند اما عزمشان را جزم کردند برای آوردن حال خوب به زندگی ۱۰ میلیون معلول ایرانی و رادیوی اینترنتیشان پر است از خبرهای خوب برای معلولان.
عطیه اکبری: بلندگوی اولین رادیوی اینترنتی معلولان ایران در دستان توانمند ۴ معلول است.
یکی با ۲۰۰ استخوان شکسته، یکی با جسم تحلیل رونده، دیگری با وفادارترین یار دوران جوانیاش؛ ویلچر و آنیکی با سایه سنگین بیماری ام اس.
هرکدام کوه دردند اما عزمشان را جزم کردند برای آوردن حال خوب به زندگی ۱۰ میلیون معلول ایرانی.
دستشان پر است از خبرهای خوب در حوزه معلولان، منکر مشکلات معلولان نیستند که هیچ خودشان هم زخمخورده کاستیها هستند.
اما میگویند گوش ما و دیگران پر است از شنیدن این مشکلات و حالا وقتش شده که بلندگو برداریم و حال خوب صدها معلول را هم فریاد بزنیم.
حال خوب معلول کارآفرینی که با همه سختیها خط تولید راهاندازی و برای دهها معلول اشتغالزایی کرده است.
میگویند صدای پرانرژی معلول نخبه با ۱۲۰ اختراع نباید در گوش همه بپیچد؟ یا هیجان صدای آن گردشگر معلول که استارت آپ گردشگری را در ایران راه انداخته است؟
سراغشان رفتیم و حرفها و دغدغههای این ۴ معلول را شنیدیم.
زندگی هرکدامشان روایتی عجیب دارد که محال است بشنوی و لب به تحسینشان باز نکنی.
در این وانفسای مشکلات، امید و انگیزه را فراموش نکردهاند.
با این نشانی radiotavan@ حال ده میلیون معلول را خوب می کنند.
راهاندازی اولین رادیو اینترنتی با دستان خالی
با دستخالی رادیو اینترنتی معلولان را راهاندازی کردند.
نه استودیو دارند نه حتی یک فضای مشترک.
جلسات ایده پردازیشان را در فضای مجازی برگزار میکنند و گهگداری گوشه دنجی از یک بوستان میشود اتاق فکرشان.
ابزار کارشان هم گوشی موبایل است و لپ تاب شخصی.
با همان مصاحبه میگیرند و صدا ضبط میکنند و در رادیو اینترنتی «توان» منتشر میکنند.
بلندگوی جامعه ۱۰ میلیونی معلولان ایران شدهایم
جرقه راهاندازی رادیو «توان» از دورهمی دوستانه ۴ معلول شکل گرفت.
«زهرا خان اُف»، ۵۷ ساله یکی از طراحان و بانیان رادیو اینترنتی توان میگوید: «در ایران حدود ۱۰ میلیون معلول زندگی میکنند؛ به عبارتی ۱۱ درصد جمعیت ایران را معلولان تشکیل میدهند.
دهها و شاید صدها موسسه خیریه و NGO وجود دارد که در حوزه معلولان و خدماتدهی به آنها فعالیت میکنند.
اما هیچ موسسهای یا خیریهای نیست که بهطور خاص برای توانافزایی روحی و انگیزه بخشی به معلولان فعالیت کند.
مشکلات روحی معلولان رو به افزایش است.
بسیاری از این افراد به دلیل شرایط سخت جسمانی یا در خانه حبس شدهاند یا در مراکز نگهداری از معلولان و سالمندان زندگی میکنند.
یک زندگی نباتی بدون کمترین امید و انگیزه.
تا دلتان بخواهد هم کسانی هستند که با تزریق خبرهای بد در حوزه معلولان حال آنها را بدتر کنند.
در این شرایط بود که ما تصمیم گرفتیم با همه توان و با حداقل امکانات اولین رادیوی اینترنتی معلولان را راهاندازی کنیم و صدای همه معلولان ایران شویم.
هرروز با اخبار خوب و انرژیبخش حال خودمان و معلولان را خوب میکنیم.»
یک درخواست؛ فقط چند دقیقه روی موج رادیو
یک سال و اندیست که اولین رادیو اینترنتی معلولان در ایران توسط چند معلول راهاندازی شده است.
اما دریغ از یک حمایت یا توجه.
با دستخالی پیامآور خبرهای خوب حوزه معلولان شدند، صدایشان را خیلیها شنیدهاند.
موفقیتهای جامعه معلولان را فریاد زدند و بیمزد و منت جای خالی نهادهای مسئول در خبررسانی را پرکردهاند.
با قوت ادامه میدهند اما فقط یک درخواست از مسئولان صدای جمهوری اسلامی ایران دارند.
یکصدا باهم میگویند: «فقط ۱۰ دقیقه روی موج زنده رادیو.»
«مهدیه رستگار» به نمایندگی از بانیان اولین رادیوی اینترنتی معلولان میگویند: «ما دهها فرکانس رادیویی داریم با برنامههای متنوع، از مسئولان میخواهیم فقط ۱۰ دقیقه در هفته را به رادیو توان اختصاص دهند.
اجازه دهند که ما معلولان چند دقیقه روی موج رادیو برنامه داشته باشیم.
قرار نیست غر بزنیم و گلایه کنیم، امتحانش ضرر ندارد. اطمینان دارم اتفاقات خوبی میافتد.»
گزارشنویسی با ۹۵ درصد معلولیت
نمیتوانند بگویند نفستان از جای گرم بلند میشود، شما از حالوروز معلولان چه خبردارید که بلندگوی اخبار خوب آنها شدید؟
نمیتوانند بگویند چون ما معلولیم با دهها مشکل ریزودرشت» این جملات را «مهدیه رستگار» میگوید.
دختر ۳۶ ساله معلولی که هم گوینده رادیو اینترنتی است و هم گزارشکر و خبرنگار.
وی میگوید: «من فقط توانایی حرکت دادن یکی از دستانم را دارم و پاهایم فلج است.
عضلههایم تحلیل رفتهاند و از انجام دادن فعالیتهای شخصیام عاجز هستم باید گوشه اتاق مینشستم و برای نداشته هایم غصه میخوردم؟
از کودکی وقتی متوجه شدم قرار است همه عمر را با یک بیماری نادر جسمی بگذرانم و هرروز عضلههایم بیشتر از قبل تحلیل برود، تصمیم گرفتم زندگیام را طور دیگری رقم بزنم.
معلولیت من حالا به ۹۵ درصد رسیده است، گویندگی و خبرنگاری را از سالها قبل آغاز کردم، با معلولانی که در حوزههای مختلف به موفقیت رسیدند مصاحبه میکردم.
همین موضوع باعث شد دایره ارتباطاتم در دنیای معلولان گسترده شود. علاقه به گویندگی هم چاشنی کار شد و حالا با کمک دوستانمان صدای جامعه ۱۰ میلیونی معلولان ایران شدیم.»
قدم بعدی؛ فروشگاه اینترنتی و پایگاه خبر خوب برای ناشنوایان
ذهن گردانندگان رادیو توان پر از ایدههای بکر است البته بهشرط حمایت مردم و مسئولان.
«یوسف رستمی» میگوید: «قرار است در کنار رادیوی اینترنتی، فروشگاه اینترنتی از محصولات تولیدشده توسط معلولان راهاندازی کنیم.
فروش محصولات و کسب درآمد بسیاری از مشکلات معلولان را برطرف میکند، قدم بعدی ما راهاندازی سامانه خبررسانی برای ناشنوایان است، در ایران بیش از ۲۰۰ هزار معلول ناشنوا زندگی میکنند و بیخبر از همه خبرها و اتفاقات خوبی که در اطرافشان رقم میخورد در غار تنهاییشان زندگی میکنند.
خبرهای صداوسیما برای ناشنوایان محدود است.
ما در فاز بعدی فعالیت رادیو توان خبرهای خوب را بهصورت تصویری از طریق کانالها و شبکههای مجازی و پایگاه اینترنتی برای ناشنوایان عرضه میکنیم.»
از تصادف و قطع نخاع تا دانشگاه و طراحی سایت
سال ۸۲ تصادف کردم و ویلچر نشین، قبل از این اتفاق، مکانیک خودروی سنگین بودم اما خانهنشین شده بودم.
مدتی بعد از تصادف به این نتیجه رسیدم که اگر دست نجنبانم تبدیل به یک آدم افسرده و منزوی میشوم.
برای همین تصمیم گرفتم درسم را ادامه دهم و وارد مرکز آموزشهای فنی و حرفهای شدم.
در رشته فناوری اطلاعات در دانشگاه، مدرک کارشناسی گرفتم و همزمان با تحصیل، شغلی که با شرایط جسمیام جور درمیآمد را انتخاب کردم.
طراح و پشتیبان سایتها شدم، پروژههای کاری میگرفتم و دورکاری میکردم.
این «یوسف رستمی» است که قصه زندگیاش را روایت میکند و ادامه میدهد: «ما با مشکلاتمان جنگیدیم و خودمان را به اینجا رساندیم.
من ایدههای استارت آپی بسیاری را برای معلولان طراحی کردم، خیلیها هنوز معلولان را باور نکردهاند، اصلاً انگار نام معلول ویلچر نشین که میآید اشک و آه هم کنار این نام قد میکشد.
همه تلاش من تغییر این تصور غلط بود.»
خداحافظی با ویلچر بعد از ۱۵ سال
ترم آخر در یکی از واحدهای درسی دانشگاه باخانم ۵۰ ساله معلولی همکلاس شدم که بهسختی با واکر سر کلاس میآمد.
برایم جالب بود که یک خانم میانسال آنهم با چنین شرایط جسمی با چه انگیزهای به دانشگاه میآید.
خانم خان اُف از زنان معلولی است که باید قصه صبر و مقاومتش را کتاب کرد و خواند.
این کنجکاوی منجر به شکلگیری دورهمی دوستانه ما شد.
از دل این دورهمی ایده رادیوی اینترنتی معلولان شکل گرفت.
«زهرا خان اُف» قصه زندگیاش را برایمان روایت میکند.
اینکه در ۱۷ سالگی فهمید که به اماس مبتلا شده، شوهرش او را ترک کرد.
بیماری پیشرفت کرد و زهرا ۱۵ سال از بهترین روزهای زندگیاش را میهمان ویلچر شد.
اما بعدازاین همهسال تصمیم گرفت روی دوپای خودش بایستد و این اتفاق در زندگیاش افتاد.
خان اُف میگوید: «باورم نمیشد اما بعد از ۱۵ سال ویلچر را کنار گذاشتم.
تصمیم گرفتم درسم را ادامه دهم و فصل تازهای را در زندگیام آغاز کنم.
حالا من و آقای رستمی همراه باهم، علاوه بر پیش بردن کار رادیو اینترنتی، مسئولیت پشتیبانی ۴۰ سایت و پایانه اینترنتی را بر عهدهداریم.»
پشتیبانی از رادیو اینترنتی با ۲۰۰ استخوان شکسته
دورهمی دوستانه معلولان خوشفکر در بوستان گفتوگو برگزار شد.
ما هم شنونده خاطرات فصلبهفصل زندگی بانیان رادیو اینترنتی معلولان بودیم.
اما جای «فرزانه حبوطی» خالی بود، معلول خاصی که مسئولیت انتشار و برگزاری فایلهای صوتی را در رادیو اینترنتی دارد.
فرزانه معلولی است با ۲۰۰ استخوان شکسته و بیماری نادر که از بدو تولد همراهش بوده، با او قد کشیده و استخوانهایش را شکننده کرده و عضلههایش را هرروز ضعیفتر از دیروز.
آنقدر که هنوز در ۳۹ سالگی مثل کودکی ۵ ساله آغوش مادر برایش امنترین جای دنیاست.
اما با دستان نحیفش روی ناتوانی را سفید کرده و مقالههای تخصصیاش در حوزه معلولان در قالب یک کتاب منتشرشده است.
شاعر است و شعرهایش هم در کسوت کتابی در کتابفروشیها عرضهشده و این روزها هم پشتیبان وبسایتهای انجمن معلولان است.
وی با بهروزرسانی تأمین محتوای وبسایتها و صفحات و شبکههای مجازی افراد و مؤسسات مختلف برای خودش درآمدزایی کرده است.
وی میگوید: «رادیو توان دلخوشی این روزهای من است.
ثمره تلاش چند معلول که خودشان دریایی از دردند اما کم نیاوردند و همراه زندگی تاختند اما نباختند.
با رادیو توان به همه ثابت میکنیم در بدترین شرایط میتوان مثبت بود، مثبت نگاه کرد و به نتایج مثبت رسید.
یافتههای ما در رادیو روح زندگی است.