افزایش سایز فونت
کاهش سایز فونت
واضح کردن صفحه
واضح کردن صفحه
بازگشت به حالت اولیه

کیفیت زیست معلولان معیار عدالت جامعه/ توان‌یابانی که قلم زدند

منشور سازمان ملل با این نگاه که معلولیت حاصل دست بشر یعنی نتیجه بیماری، جنگ، حادثه و مانند آن است و به همین دلیل بشر نمی‌تواند بگوید معلولیتِ دیگری به او ربطی ندارد، این مقوله را مورد توجه قرار داده و روزی را با این عنوان نام‌گذاری کرده‌است.

 

سوم دسامبر مصادف با ۱۲ آذر از سال ۱۹۹۲ و از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد به عنوان روز جهانی معلولین اعلام شد تا به این ترتیب معلولان به رغم محدودیت‌های حسی و حرکتی مانند دیگران از امکانات رفاهی و اجتماعی برخوردار باشند.

 

طبق این منشور معلولان نیز صرف نظر ازعلت، کیفیت و شدت محدودیتی که از نظر جسمی دارند، دارای همان حقوق اساسی هستند که سایر هموطنان هم سن‌شان از آن‌ها برخوردارند.

 

حق برخورداری از یک زندگی دلپذیر و تا جای ممکن عادی، در راس این حقوق قراردارد، حق بهره‌مندی از خدمات آموزش و پرورش، بهداشت، مسکن، اشتغال، امکانات تفریحی، حقوق مدنی، سیاسی و حفظ حیثیت انسانی معلولین، حق ذاتی آن‌ها است.

 

برخی از فعالان حوزه معلولیت بر این باورند که دست یافتن به جامعه‌ای که معلول در آن تعریف مشخصی دارد و به حقوق او توجه می‌شود، خود حاصل جامعه‌ای است که حقوق اکثریت در آن رعایت شده‌است.

 

اکثریت معلولیت را به نیازمندی معنی می‌کنند

رضا بهار که به همراه همسرش راضیه کباری کتابی با عنوان در همین چند قدمی را درباره معلولان به رشته تحریر درآورده‌است، در این‌باره می‌گوید: گفته می‌شود که ۱۵ درصد جمعیت کشور را معلولان تشکیل می‌دهند؛

 

این در حالی است کسی که نهایتا باید برای آن ۱۵ درصد دست به اقدام بزند، همان ۸۵ درصد افراد سالم جامعه هستند. برای مثال اگر قرار است پل یا پارکی مناسب معلولان ساخته شود، اگرچه افرادی که طرح را اجرا می‌کنند، می‌توانند از فرد معلول مشاوره بگیرند، اما در پایان کسی این کار را انجام می‌دهد که معلولیت ندارد.

 

 

حال تصور کنید معلول چگونه می‌تواند حقوق خود را مطالبه کنند وقتی می‌بینن مشکلات معیشتی گریبان‌گیر بخش بزرگی از جامعه است و تفکر غالب در میان مردم این است که معلولیت را دوشادوش محرومیت می‌دانند.

 

اکثریت معلولیت را به نیازمندی معنی می‌کنند.

 

حال آنکه با نگاهی به زندگی معلولانِ موفق، می‌توان فهمید با توجه به همه محدودیت‌ها بسیاری از آن‌ها نتوانستند سری میان سرها در آورند و با امکانات اندک در جامعه‌ای که دچار مشکلات معیشتی مختلف است، زندگی رضایت‌بخشی داشته باشند.

 

نگاهی به نویسندگان و شاعران معلول شناخته شده و کمتر شناخته شده

در حوزه کتاب و ادبیات یکی از ادیبان شناخته شده که می‌شد با فرارسیدن آذر سراغش رفت، مجتبی گلستانی بود.

 

گلستانی نظریه‌پرداز، منتقد ادبی، شاعر و خواننده‌ای بود که از ناحیه پا دچار معلولیت بود.

 

بسیاری از هنرهای او بعد از فوتش در ۲۸ تیرماه ۱۴۰۰ بر اثر ابتلا به کرونا در ۴۰سالگی برای عموم آشکار شد. او از سال ۹۲ از یکی از کتاب‌فروشی‌های مجازی ۸۴۴ کتاب خریداری کرد و همگی را خواند.

 

از آثار گلستانی می‌توان به واسازی متون جلال آل‌احمد و درآمدی تصویری بر اخلاق اشاره کرد.

 

او دارای مدرک دکتری فلسفه‌ اخلاق بود و با رادیو هم همکاری داشت. کتاب در جنگل بلوط اثر مجتبی گلستانی بعد از یکسال از فوت او توسط نشر کتاب فانوس منتشر شد.

 

البته بررسی موردی نویسندگان معلول در حد و توان یک یادداشت نیست.

 

افرادی شناخته شده مانند استیون هاوکینگ فیزیکدان، کیهان‌شناس و نویسنده بریتانیایی، در ژانویه ۱۹۶۳ به یک بیماری درمان ناپذیر به نام ALS دچار شد، این بیماری بخشی از نخاع، مغز و سیستم عصبی او را مورد حمله قرار داد و اعصاب حرکتی او را به تدریج از بین برد.

 

دیوید رایت نویسنده و شاعر که در سال ۱۹۲۰ در ژوهانسبورگ به دنیا آمد، در هفت سالگی به تب مخملک دچار شد و به دلیل عدم درمان به‌موقع شنوایی خود را از دست داد.

 

کریستی براون نویسنده، نقاش و شاعر ایرلندی در سال ۱۹۳۲ در شهر دوبلین به دنیا آمد.

 

او مبتلا به فلج مغزی بود و تنها می‌توانست پای چپ خود را حرکت دهد.

 

همچنین بسیارند معلولانی که بیش از دیگران تلاش می‌کنند و کمتر شناخته شده هستند، مانند آمنه شهریاری زن ۳۱ ساله ای‌ که ۱۷ سال قبل پاهایش را در یک حادثه ترافیکی در ایران از دست داد.

 

او پس ازاین حادثه ناگفته‌هایش را روی کاغذ نگاشته است و اکنون ۹ اثر در قالب نظم و نثر دارد.

 

صادق صالحی نویسنده مجموعه داستان لبخند تلخ از ناحیه چشم دچار معلولیت است.

 

به گفته این نویسنده اصفهانی نباید به صرف اینکه یک فرد دارای معلولیت است، خیلی از امکانات جامعه از او گرفته و با چشم دیگری به او نگاه شود.

 

صالحی کتابش را در همکاری با انتشارات توانمندان، ناشر تخصصی معلولیت و معلولان وابسته به دفتر فرهنگ معلولین قم چاپ کرده است.

 

این نویسنده تاکید دارد که ناشران از معلولان حمایت نمی‌کنند به همین دلیل مجبور شده‌است که کتابش را در شمارگان محدود منتشر کند.

 

 

اینجا است که می‌اندیشیم، اگر تصور کنیم اکثریت از مشکلات و معضلات به ویژه مشکلات اقتصادی رهایی یافته و فرصت اندیشیدن به کسی غیر از خود را هم پیدا کنند، همه تعاریف نسبت به معلول و معلولیت تغییر خواهد کرد و معلول همان معنایی را خواهد یافت که شاید برای نخست بار در منشور سازمان ملل متحد شکل گرفت.

 

به بیان ساده‌تر بی‌راه نیست بگوییم، اگر حال اقلیت ۱۵ درصدی جامعه خوب باشد، قطعا حال آن ۸۵ درصد جامعه خوب است. به جای آنکه مردم به معلولیت از دریچه تنگدستی و نیاز نگاه کنند، شاید به این نتیجه برسند که معلول را به عنوان معیاری برای درک و عدالت جامعه به حساب آورند.

یه پاسخ بگذارید

تنها دیدگاه‌های پارسی برای نمایش پذیرفته خواهند شد!